برای تویی که عشقم هستی می نویسم
برای تویی که یادت پر کرده تنهایی هایم را
برای تویی که وجودم عشق توست
برای تویی که احساسم تمام احساس توست
برای تویی که تمام وجودم در وجودت غرق گشته
برای تویی که چشمانم همیشه منتظر آمدن توست
برای تویی که مرا جذب قلب پاک خود کردی
برای تویی که همه ی وجودم را محو وجود خود کردی
برای تویی که قلبت پـاک است
برای تویی که در عشق ، قـلبت چه بی باک است
برای تویی که عـشقت معنای بودنم است
برای تویی که غم هایت معنای سوختنم است
برای تویی که عاشقانه دوستت دارم
و برای توییی که بی حد و مرز دوستت دارم
خیلی سخته که بدونی
اون دیگه دوست نداره
حتی واسه ی یه لحظه
اسمتو به لب نیاره
خیلی غمگین میشه چشمام
وقتی چشم دوخته به کوچه
تپشای قلب خستم
میگه زندگی چه پوچه
خیلی تلخه ساعتی که
بدونم ازم تو دوری
وقتی دنیام بی نگاهت
نداره یه ذره نوری
خیلی بی فروغ روزام
خیلی وقتا بی تو تنهام
حس خوبی نیست عزیزم
وقتی که نباشی همرام
با خورشید کاری نداشته باشید که گرما بخش من است
با شبهایم کاری نداشته باشید که شبها محرم دردهایم هست
با یارم کاری نداشته باشید، که تنها دارایی من است
با جانم کاری نداشته باشید که این جان از آن خدای من است
ای امان... شبها نمیتونم بخوابم
ای امان ... خجالت میکشم و نمیتونم گریه کنم
ای امان... نمیتونم به غریبه عادت کنم
ای امان ... بدون اون نمیتونم زندگی کنم
عشق وقتی میایستد، از بین نمی رود، فرسوده میشود ،
اما همیشه! عشق می ماند
حسرت در قلب از بین میرود و قولها در دروغ
میگویند عاشقها نمیمیرند، مثل من عاشق میشوند
درونم میسوزد از این شبهای تاریک
درونم میسوزد از شبهای بدون او
این روزا دلم خیلی داغونه
حتی خدا هم اینو خوب میدونه
دلم میخواد دنیام بشه یهو وارونه
کاش اونم اینو خوب بدونه
دلم واسه دیدنش بدجوری داغونه
این روزا دلم بد جوری داغونه
همش شدم اسیر این خونه اون اون خونه
این روزا هوای دلم بد جوری داغونه
خدایا ببین چقدر دنیام داغونه
ببین حالم بدون اون چقدر پریشونه
کاش برم واسه همیشه از این دنیای وارونه
خدایا صبرم بده خاطراتو فراموش کنم
به خودت قسم بد جوری بریدم
ϰ-†нêmê§ |