اين روزا عادت همه رفتنو دل شکستنه
درد تمام عاشقا پاي کسي نشستنه
اين روزا مشق بچه هايه صفحه آشفتگيه
گرداي روي آينه فقط غم زندگيه
اين روزا درد عاشقا فقط غم نديدنه
مشکل بي ستاره ها يه کم ستاره چيدنه
اين روزا کار گلدونا از شبنمي تر شدنه
آرزوي شقايقا يه کم کبوتر شدنه
اين روزا آسمونمون پر از شکسته باليه
جاي نگاه عاشقت باز توي خونه خاليه
اين روزا کار آدما دلاي پاک رو بردنه
بعدش اونو گرفتنو به ديگري سپردنه
اين روزا کار آدما تو انتظار گذاشتنه
ساده ترين بهونشون از هم خبر نداشتنه
اين روزا سهم عاشقا غصه و بي وفائيه
جرم تمومشون فقط لذت آشنائيه
اين روزا چشماي همه غرق نياز و شبنمه
رو گونه هر عاشقي چند قطره بارون غمه
اين روزا قصه ها همش قصه دل سوزوندنه
خلاصه حرف همه پس زدن و نموندنه
هعییییییییییییییییی
دیگه تو شعرام ازت حرف نمی زنم
دیگه تو شعرام باهات گپ نمی زنم
دیگه تو شعرام اسمی ازت نمی برم
دیگه با شعرام باهات حرف نمی زنم
دیگه تو حرفام ازت اس نمی برم
دیگه حتی،
با یادت یه گوشه غم پرک نمی زنم
آره از خاطرات با کسی حرف نمی زنم
دیگه از نبودت با خودم حرف نمی زنم
دیگه شب ها، حق حق نمی زنم
دیگه با خودم دربارت حرف نمی زنم
آره بسـلامتـــ
همـینـو بســـ....
من تو فکر تو ام ولی تو،تو بغل یکی دیگه ولو
من با خاطرات تو ام ولی تو، تو دستای یکی دیگه ولو
من با خوشی تو دل خوشم ولی تو، با خنده های اون
من بدون تو دق میکنم ولی تو، بدون پولای اون
اره تو اینجوری شدی،یه عوضی داغون
اره لیاقتت همینه، که باشی با اون
لیاقت عشق نداشتی و نداری
لیاقت صداقت نداشتی و نداری
لیاقت منو نداشتی و نداری
آره لیاقتت همینه فقط
نــالـه های آروم
هیــــــســــــــســــسـ...!
حق شکایت نداری
داشتی اما دیگه نداری!
لیاقتت فقط
حـق حـق
و
گریـه هـاتنــــن
برو فقـط همـین
باید بمیرن برات
حتی خاطراتم
هه چیــــه؟ تکراری شدم براتـــــــ...
صدامم برات تکراری شده! رفتم رو عصاب؟
دیگــ خاطراتمـم برات خوش نیســـ...
چیـــه دیگه افکارمـم بات نیســــ...
دیگــ یادمـم تو خاطرت نیســــ...
برات تکراری شدمــــــ...
دیگه منـو دوسـت نداریـــی
می خـوای بری رو قلبم پا بزاریـــی
چیــه دیگه جور نیستند قافـیه هـام
دیگـ مزخرف شدن حتـی خاطره هام
خیـلی کوتـاه شدن حتـی کلمـه هام
برات تکراری شدمــــ...
تو بـگو چرا اسـیر تنـهایی شدمـــ...
تو بـگو چرا انقدر از خود بی خود شدمــ...
تو بـگو چرا انقـدر دلتنگـت شدمــ...
چرا همش محو خاطراتت شدمــ...
برات تکراری شدمـــ...
آره براتـــــــ تکـراری شدمــــ...
کاش میشد شبی خود را غرق در تنفر کنم
یک شبه فریاد بر سر.. درد ها کنم
کاش میشد شبی این بغزسرد را گم کنم
یک شبه درد ها را کمتر کنم
کاش میشد یک صدا از همه انتقاد کنم
بی سکوت همه را آگاه کنم
کاش میشد درد دلم را اشکار کنم
بدون ترس خود را آزاد کنم
کاش میشد دنیا رو فدای نفس هات کنم
همه چیزمو قوربون چشمات کنم
کاش بتونم اشکاتو روی قبرم حس کنم
عشق پاکتو از دور لمس کنم
کاش بتونم همه یه کاش هامو حقیقی کنم
بی دلواپسی چشامو خوابــ کنم...
خدا حافظ عشقم برو که وقت پروازه
برو که دیدن اشکام تورو به گریه میندازه
نگاه کن اخر راهم نگاه کن آخر جادس
نمیشه بعد تو بوسید نمیشه بعد تو دل بست
منو تنها بزار اینجا تو این روزای بی لبخند
که باید بی تو پرپرشه که باید از نگات دل کند
حلالم کن اگه میری اگه دوری اگه دورم
اگه با گریه میخندم حلالم کن که مجبورم
نگو عادت کنم بی تو که میدونی نمی تونم
که میدونی نفس هامو به دیدار تو مدیونم
فدای عطر آغوشت برو که وقت پروازه
برو که بدرقه داره منو به گریه میندازه
برو عشقم خدا حافظ برو تو گریه حلالم کن
خداحافظ برو اما عزیز من حلالم کن
ϰ-†нêmê§ |