سلام دوستای خوب قدیمی
منو که یادتون میاد؟
ایشالا ک هنوز از یادتون نرفته باشم
خیلیا گِله کردن از اینک دیگه پست نمیزارم
نیستم کجام چیکار میکنم....
راستش خوبم شکر خدا میگذرونم فقط مشکلات زندگی
درگیرم کرده که دیگه وقت نمی کنم پست بزارم فعالیت کنم
اگه کسی باهام کاری داشت هرکی حالا...
ادرس ایدی های مجازی رو میزارم ک در ارتباط باشیم
دوستون دارم موفق باشید
instagram:arashbagheri_pv
telegram id :arash_lalik...........arash_lalik_m
سلام دوستای گلم امید وارم حال تک تکتون خوب باشه
خیلیا گله کردن ک چرا دیگ شعر نمیزاری
اخه
چند وقتیه دیگ شعر نمیزارم
راستشو بخواین تصمیم گرفتم حرفامو ننویسم
بیشتر بخونمشون
زدم تو کار موسیقی
اگه تمایل یا علاقه ای داشتیم
از 10 روز دیگ کارام میاد بیرون
تو گوگل سرچ کنین اهنگ جدید ارش باقری
شایدم فامیلیم نبود ی لقبی چیزی گذاشتم
پیشنهاد داشتین حتما بگین
مرسی
دیدی چـــــــــــــــي شد؟
رفتــــــــــــــــــــــی؟
حـــــــــــــــــالا!
بــــرگشــــــــــــــتی؟
امـــا دیـــگه راهــــی نبــــــــــــــــود؟
حــــــتی!
دیـــگه کـــوچــــه باغـــــــــــی نبود؟
تــــــنهـــا!
چـــــشم بـــه راهــــــــي نبـــــود؟
حــــــتی!
دیــگه هیــــچ یــــــــآری نبـــــــود؟
تــــــــنها!
دلــــــــداريــــــــی نبــــــــــــــود؟
بــهت گفـــتم کهـ...!
اگـــه رفـــتی!
دیــــگه نبـــایدـ...!
بـــرگردیـــی!
بــرو با هــمون کهـ...!
تــا الـآن سـٰر کردیـ......!
تا چشم ها را بستم
آرزويم تو شدي
فكر رفتن كردم
سمت و سويم تو شدي
تا كه لب وا كردم
گفتگويم تو شدي
در ميان سكوت شبهايم
جستجويم تو شدي
زير باران پر احساس خيال
آرزویم تو شدي
هركجا بودم من
پيش رويم تو شدي
مهربان در تمام قصه هاي من
هيچ كس جز تو نبود
همه اويم تو شدي
آرزویم تو شدی
چند وقتیه دلم دیگه تــابــ نـداره
بــد جــوری بـریده
نـای پــرواز نـداره
خــیلی وقـته حـال شعـر گـفتن ندارم
دیـگه امـیدی بـه واژه کـشیدن ندارم
اومـدم بگـم هـمه گـلارو پـرپـر کـردم
هـمه خـاطراتو، از سـر دفـتر کـندم
از اول تـا آخـر فـراموش کـردم
هـمه چـیو تـو زمـان گـم کـردم
.
اومـدم بـگم نـمی خـواد دیـگه بـرگردی
بـرو هـمون جـا کـه تا الان سـر کـردی...!
گيتارمو دوس دارم...!
بخاطر سکوتش...!
سکوت ميکنه چون ...!
بهش دس نمي زنم...!
اما تو سکوت نمي کني...!
چون...!
بهت زياد دس ميزنن.......!
خوابیدی بدون لالایی و قصه
بگیر آسوده بخواب بی درد و غصه
دیگه کابوس زمستون نمیبینی
توی خواب گلای حسرت نمی چینی
دیگه خورشید چهرت رو نمیسوزونه
جای سیلیای باد روش نمیمونه
دیگه بیدار نمیشی با نگرونی
یا با تردید که بری یا که بمونی
رفتی و آدمکارو جا گذاشتی
قانون جنگل رو زیر پا گذاشتی
اینجا قهرن سینه ها با مهربونی
تو توی جنگل نمیتونستی بمونی
دلت رو بردی با خود به جای دیگه
اونجا که برات خدا لالایی میگه
میدونم میبینمت یه روز دوباره
توی دنیایی که آدمک نداره
یادم میاد میگفتی برو خدا نگهدار
نوشتی روی دیوار به آرزوی دیدار
رفتم،غروب رفتن دلم میگفتش نرو
نمیشنیدم انگار،من التماس دل و
رفتم و باز اومدم،اما ندیدم اون رو
گفتن که دیر رسیدی،داده به دنیا جون و
گفتم محاله،هرگز،اونی که من و دوست داره
قول داده هیچوقت من و تنها نزاره
میگن آرزومون افتاده به قیامت
گلم؟آخه من که ندارم اینقدر،صبرای بی نهایت
به عشق تو رو دیوار منم واست نوشتم
به آرزوی دیدار منم خودم رو کشتم
من و ببخش عزیزم که خیلی دیر رسیدم
زیر نوشته ی تو ی خط سرخ کشیدم
با قطره قطره اشک
با ذره ذره خون
به آرزوی دیدار منم دارم میدم جون
......
دنیا رو بسپار به خدا
هر دومون دعا کنیم،تو جدا،من هم جدا
دلمــان خـوش اســت که می نویســیم
و دیگــران می خـواننــد
و عــده ای می گـوینــد
آه چـه زیبــا و بعضــی اشـک می ریــزند
و بعضــی مـی خنــدنـد
دلمــان خـوش اســت
به لــذت هــای کــوتـاه
به دروغ هــایی که از راســت
بـودن قشنــگ تـرند
به اینکــه کســی برایمــان دل بســوزاند
یـا کســی عاشقمــان شــود
با شــاخه گلی دل می بنــدیـم
و با جملــه ای دل می کــنیم
دلمــان خـوش می شــود
به بـرآوردن خـواهشــی و چشــیدن لـذتـی
و وقــتی چیـــزی مـطابـق مــیل مــا نبــود
چقـــدر راحـت لگـــد می زنیـــم
و چــه ســــاده می شـکــنیم
همــــه چیـــز را......
اين روزا عادت همه رفتنو دل شکستنه
درد تمام عاشقا پاي کسي نشستنه
اين روزا مشق بچه هايه صفحه آشفتگيه
گرداي روي آينه فقط غم زندگيه
اين روزا درد عاشقا فقط غم نديدنه
مشکل بي ستاره ها يه کم ستاره چيدنه
اين روزا کار گلدونا از شبنمي تر شدنه
آرزوي شقايقا يه کم کبوتر شدنه
اين روزا آسمونمون پر از شکسته باليه
جاي نگاه عاشقت باز توي خونه خاليه
اين روزا کار آدما دلاي پاک رو بردنه
بعدش اونو گرفتنو به ديگري سپردنه
اين روزا کار آدما تو انتظار گذاشتنه
ساده ترين بهونشون از هم خبر نداشتنه
اين روزا سهم عاشقا غصه و بي وفائيه
جرم تمومشون فقط لذت آشنائيه
اين روزا چشماي همه غرق نياز و شبنمه
رو گونه هر عاشقي چند قطره بارون غمه
اين روزا قصه ها همش قصه دل سوزوندنه
خلاصه حرف همه پس زدن و نموندنه
هعییییییییییییییییی
دیگه تو شعرام ازت حرف نمی زنم
دیگه تو شعرام باهات گپ نمی زنم
دیگه تو شعرام اسمی ازت نمی برم
دیگه با شعرام باهات حرف نمی زنم
دیگه تو حرفام ازت اس نمی برم
دیگه حتی،
با یادت یه گوشه غم پرک نمی زنم
آره از خاطرات با کسی حرف نمی زنم
دیگه از نبودت با خودم حرف نمی زنم
دیگه شب ها، حق حق نمی زنم
دیگه با خودم دربارت حرف نمی زنم
آره بسـلامتـــ
همـینـو بســـ....
من تو فکر تو ام ولی تو،تو بغل یکی دیگه ولو
من با خاطرات تو ام ولی تو، تو دستای یکی دیگه ولو
من با خوشی تو دل خوشم ولی تو، با خنده های اون
من بدون تو دق میکنم ولی تو، بدون پولای اون
اره تو اینجوری شدی،یه عوضی داغون
اره لیاقتت همینه، که باشی با اون
لیاقت عشق نداشتی و نداری
لیاقت صداقت نداشتی و نداری
لیاقت منو نداشتی و نداری
آره لیاقتت همینه فقط
نــالـه های آروم
هیــــــســــــــســــسـ...!
حق شکایت نداری
داشتی اما دیگه نداری!
لیاقتت فقط
حـق حـق
و
گریـه هـاتنــــن
برو فقـط همـین
باید بمیرن برات
حتی خاطراتم
هه چیــــه؟ تکراری شدم براتـــــــ...
صدامم برات تکراری شده! رفتم رو عصاب؟
دیگــ خاطراتمـم برات خوش نیســـ...
چیـــه دیگه افکارمـم بات نیســــ...
دیگــ یادمـم تو خاطرت نیســــ...
برات تکراری شدمــــــ...
دیگه منـو دوسـت نداریـــی
می خـوای بری رو قلبم پا بزاریـــی
چیــه دیگه جور نیستند قافـیه هـام
دیگـ مزخرف شدن حتـی خاطره هام
خیـلی کوتـاه شدن حتـی کلمـه هام
برات تکراری شدمــــ...
تو بـگو چرا اسـیر تنـهایی شدمـــ...
تو بـگو چرا انقدر از خود بی خود شدمــ...
تو بـگو چرا انقـدر دلتنگـت شدمــ...
چرا همش محو خاطراتت شدمــ...
برات تکراری شدمـــ...
آره براتـــــــ تکـراری شدمــــ...
کاش میشد شبی خود را غرق در تنفر کنم
یک شبه فریاد بر سر.. درد ها کنم
کاش میشد شبی این بغزسرد را گم کنم
یک شبه درد ها را کمتر کنم
کاش میشد یک صدا از همه انتقاد کنم
بی سکوت همه را آگاه کنم
کاش میشد درد دلم را اشکار کنم
بدون ترس خود را آزاد کنم
کاش میشد دنیا رو فدای نفس هات کنم
همه چیزمو قوربون چشمات کنم
کاش بتونم اشکاتو روی قبرم حس کنم
عشق پاکتو از دور لمس کنم
کاش بتونم همه یه کاش هامو حقیقی کنم
بی دلواپسی چشامو خوابــ کنم...
خدا حافظ عشقم برو که وقت پروازه
برو که دیدن اشکام تورو به گریه میندازه
نگاه کن اخر راهم نگاه کن آخر جادس
نمیشه بعد تو بوسید نمیشه بعد تو دل بست
منو تنها بزار اینجا تو این روزای بی لبخند
که باید بی تو پرپرشه که باید از نگات دل کند
حلالم کن اگه میری اگه دوری اگه دورم
اگه با گریه میخندم حلالم کن که مجبورم
نگو عادت کنم بی تو که میدونی نمی تونم
که میدونی نفس هامو به دیدار تو مدیونم
فدای عطر آغوشت برو که وقت پروازه
برو که بدرقه داره منو به گریه میندازه
برو عشقم خدا حافظ برو تو گریه حلالم کن
خداحافظ برو اما عزیز من حلالم کن
برای تویی که عشقم هستی می نویسم
برای تویی که یادت پر کرده تنهایی هایم را
برای تویی که وجودم عشق توست
برای تویی که احساسم تمام احساس توست
برای تویی که تمام وجودم در وجودت غرق گشته
برای تویی که چشمانم همیشه منتظر آمدن توست
برای تویی که مرا جذب قلب پاک خود کردی
برای تویی که همه ی وجودم را محو وجود خود کردی
برای تویی که قلبت پـاک است
برای تویی که در عشق ، قـلبت چه بی باک است
برای تویی که عـشقت معنای بودنم است
برای تویی که غم هایت معنای سوختنم است
برای تویی که عاشقانه دوستت دارم
و برای توییی که بی حد و مرز دوستت دارم
خیلی سخته که بدونی
اون دیگه دوست نداره
حتی واسه ی یه لحظه
اسمتو به لب نیاره
خیلی غمگین میشه چشمام
وقتی چشم دوخته به کوچه
تپشای قلب خستم
میگه زندگی چه پوچه
خیلی تلخه ساعتی که
بدونم ازم تو دوری
وقتی دنیام بی نگاهت
نداره یه ذره نوری
خیلی بی فروغ روزام
خیلی وقتا بی تو تنهام
حس خوبی نیست عزیزم
وقتی که نباشی همرام
با خورشید کاری نداشته باشید که گرما بخش من است
با شبهایم کاری نداشته باشید که شبها محرم دردهایم هست
با یارم کاری نداشته باشید، که تنها دارایی من است
با جانم کاری نداشته باشید که این جان از آن خدای من است
ای امان... شبها نمیتونم بخوابم
ای امان ... خجالت میکشم و نمیتونم گریه کنم
ای امان... نمیتونم به غریبه عادت کنم
ای امان ... بدون اون نمیتونم زندگی کنم
عشق وقتی میایستد، از بین نمی رود، فرسوده میشود ،
اما همیشه! عشق می ماند
حسرت در قلب از بین میرود و قولها در دروغ
میگویند عاشقها نمیمیرند، مثل من عاشق میشوند
درونم میسوزد از این شبهای تاریک
درونم میسوزد از شبهای بدون او
این روزا دلم خیلی داغونه
حتی خدا هم اینو خوب میدونه
دلم میخواد دنیام بشه یهو وارونه
کاش اونم اینو خوب بدونه
دلم واسه دیدنش بدجوری داغونه
این روزا دلم بد جوری داغونه
همش شدم اسیر این خونه اون اون خونه
این روزا هوای دلم بد جوری داغونه
خدایا ببین چقدر دنیام داغونه
ببین حالم بدون اون چقدر پریشونه
کاش برم واسه همیشه از این دنیای وارونه
خدایا صبرم بده خاطراتو فراموش کنم
به خودت قسم بد جوری بریدم
سکوت میکنم بــاز
دوباره ساکت میشـم
ببین که من چجـوری
محو نگاهت میشـم
سکوت میکنم باز،دوبـاره
تا شب واسم ببـاره
گله او شکایت که نیسـت
فقط،دل بی قـراره
دلم خیلی بی قـراره
فقط می خواد ببـاره
ای کاش آروم ببـاره
تا شب واسم ببـاره
دلم خیلی بی قـراره
ما عاشق هم بودیم حسی که یه عادت نیست
از من که گذشت اما این رسم رفاقت نیست
اینکه منو از قلبت بی واهمه میگیری
اینکه منو می بازی دنبال کسی میری
وقتی همه یه دنیات تنهایی و غربت بود
وقتی همه جا با تو یه احساس وحشت بود
که با همه یه قلبش بغض شبتو وا کرد
کی حال تورو فهمید کی با تو مدارا کرد
باشه برو حرفی نیست من از همه دلگیرم
حالا که دلت رفته دستاتو نمی گیرم
ما هر دو برای هم هر ثانیه کم بودیم
کی جز تو نمی دونه ما عاشق هم بودیم
این روز ها که نیستنت رو به هوای دوباره داشتنت
ثانیه شماری میکنم...
ساکتم...حرف نمی زنم
نه که چیزی برای گفتن نباشه ... نه!
به این سکوت پیله کردم ... نه که ندونم چی بگم ...نه!
این روز ها من از همیشه پر تر از حرفم!
از همیشه بیشتر گفتنی یا دارم!
ولی من موندم و یک عالمه ناگفته های...
نشنیده!
حرفام رو جمع میکنم میزارم یه گوشه ای
روشن...میون دلم!
میزارمشون یه گوشه یه دلم و اونا رو هر روز گردگیری
میکنم و یادشون میفتم و خلاصه اونقدر نگهداریشون میکنم
تا روزی که تو بیایــے !.!.!
روزی که تو باشی و بخوای برات حرف بزنم...
تا وقتی برمیگردی اتاقم پر از دوست داشتنی های تو باشه
قول دادم دیگه عاشق نشم
عاشق که نه غافل نشم
قول دادم دیگه تنها نشم
تنها که نه گوشه گیر نشم
قول دادم بعد اون عاشق نشم
عاشق که نه بازیچه یه این اون نشم
قول دادم دیگه ساکت نشم
ساکت که نه حیرون بغز گلوم نشم
قول دادم دیگه تنها نشم
اسیر این قفس اون قفس نشم
قول دادم دیگه بی پروا نشم
پرنده یه این دریا نشم
قول دادم دیگه ماهی نشم
بی دلیل دیگه طرف اینو اون نشم
از تو و این تقدیر
از من بی تقصیر
جدایی سهم تو
سهم منم تحقیر
من از این خونه
رویایه دیوونه
اسم منم خط خورد
کی با تو میمونه
چه سردو مغروری حتی تو دلتنگی
با قلبمو احساست همیشه میجنگی
وقتی مرحم دردم بغضم رو میفهمی
نشنیده میگیری همیشه بی رحمی
وقتی نمی خوای و بهونه میگیری
من که نباشم باز شبونه میمیری
من از خیال تو ساده گذر کردم
دیگه محاله که باز به سمت تو برگردم
چه سردو مغروری حتی تو دلتنگی
با قلبمو احساست همیشه میجنگی
وقتی مرحم دردم بغضم رو میفهمی
نشنیده میگیری همیشه بی رحمی
کجایی هنوز شونم بوی عطرتو میده
بعد رفتنت دلم بد جوری غم دیده
نگام هنوز مثل همیشه بوی نم میده
بعد رفتنت چشمام یه روز خوش ندیده
درسته منتظرم نبودی درسته به فکرم نبودی
اما من که همیشه منتظر بودم هر ثانیه به فکرت بودم
بعد رفتنت خاطراتت بد جوری زمینم زدن
کاش بودی یو میدی چجوری به دلم زخم ماتم زدن
بعد مدتها فهمیدم عاشقم نبودی تازه فهمیدم
هیچ وقت باهام رو راست نبودی با دلم صادق نبودی
درسته هیچ وقت نفهیدم غم تو چشات از چیه
اما خوب میدونی خوب میفهمیدم حرف دلت چیه
باور نمی کردم هروقت بهم میگفتی دوسم داری
خوب میدونستم فقط میخوای بری پا رو دلم بزاری
بعد رفتنت خیلی یا گفتن پاک نبود فقط واسه تو نبود
اما مطمئن باش میدونم پاک بودی فقط ماله من بودی
دیگه فهمیدم تو این دنیا سه نفر فقط تنهان
این دلو این قلبو منو که خدا میدونه خیلی تنهام
دیگه فهمیدم نمیشه جلوی این بغز رو گرفت
وقتی بهت گفتن شکست بدون بد جور شکست
چون رفته بود تو آغوش مرگ
نتوسنم بنویسم یچی که خوشت بیاد
یه بیت شعر یچی که از ته دل بهش گفت شعر
اما نوشتم تا بخونی که شاید یکم
یکم یه کوچولو دلت به رحم بیاد
شاید بشه یه مرحم واسه دردم
♥♥...............اما....................♥♥
همینم خوب بود یکم آرومم کرد که بیشتر به امید برگشتت باشم
زندگی نو عشق نو؟
حس نو خونه یه نو؟
خونه یه نو دنیای نو؟
آغوش نو دستای نو؟
خاطرات نو افکار نو؟
عطر نو؟
لحظه های نو؟
بدون مکث!
ثانیه های نو؟
ذهن کهنه یه من افکار من!
درد من وجدان من!
اشک من غصه یه من!
چه قده بی ربطن حرفای من!
از خود بی خود شدن افکار من!
حرفای من بی ربطن؟
رابطه ها بی شکن؟
آدما بی دردن؟
نه اینطوری یا نیست!
جواب کارات سکوتم نیست!
سکوت من پایانم نیست!
باور کن حرفات بی منت نیست!
باور کن سکوتم از رضایت نیست!
این همه حرف بی دلیل نیست!
هیچ کدوم از حرفام بی ربط نیست!
هر شب وقتی تنها میشم حس میکنم پیش منی
دوباره گریم میگیره انگار تو آغوش منی
روم نمیشه نگات کنم وقتی که اشک تو چشمامه
با اینکه نیستی پیشم انگار دستات تو دستای منه
بارون میباره او تورو دوباره پیشم میبینم
اشک تو چشام حلقه میشه دوباره تنها میشینم
قول بده وقتی تنها میشم بازم بیای کنار من
شبای جمعه که میاد بیای سر مزار من
دوباره از یاد چشات زمزمه یه نبودنم
ببین که عاقت چی شد قصه یه با تو بودنم
خاک سر مزار من نشونی از نبودنت
ببین چقدر تنها شدم اینم دلیل بودنت
به زیر خاکمو هنوز نرفتی از خیال من
غصه نخور سیاه نپوش گریه نکن برای من
دیگه فقط آرزومه بارون بباره رو تنم
دوباره لحظه ها سپرد منو به باد رفتنم
دیگه فقط آرزومه بارون بباره رو تنم
رو سنگ قبرم بنویس تنها ترین تنها منم
♥ یادش بخیـــــــــــــــــــــــــر♥
♥عجب روزای خوشی بود♥
♥عجب روزای شادی بود♥
♥بگو کجایی دلم گرفته ♥
♥دوبارــــــــــه برگرد♥
♥بیا نگاه کــــــــــــــن♥
♥دلم شکسته♥
♥نزار بمیرم یه مرد ♥
♥خستم♥
♥دیوونم ♥
♥با اینـــکه رفتی به این امیــــــدم♥
♥که یه روزی دستــات میاد تو دستـــم♥
♥اگر چــــــه ازم بریــدی♥
♥هنوز دیوونم بزار دیوونه یه چشات بمونم♥
♥کسی نیســـت بجز تو آخــر♥
♥به فکر قلب تنــــهام♥
♥تویی فقط تو ♥عشـــق♥ مهربون♥
♥نگاه کن مثل♥ قدیما ♥تو چشم خیسم♥
♥تو موندی ♥واسم♥ تو دنیا♥
♥بگو کجایی دلم گرفته♥
♥دوباره برگرد♥
♥♥
۰ ۰
\|/\|/
\/\/
.
♥
________O________
|
JL
اینقد تنهام
دلی پر از حرف دارم
حرف که نه یه مشت دردو دل دارم
درمون که نه اما درد زیاد دارم
حس خوب که نه اما تا دلت بخواد غم دارم
درد من این نیست که اون عاشق نبود
درد من اینه اون باهام صادق نبود
عشق اگر یاد کنی♥
درد دل بد تازه کنی♥
شعرای من شعر نیست یه مشت حرف دل
بیشتر نیست
درسته شعرای من نه قافیه داره
نه ردیف
اما تا دلت بخوا______د
هم درد داره
خیلی سخته ابری باشی
نتونی بارونی باشی
خیلی سخته که بخوای باشی
اما اون نخواد که باشی
خیلی سخته پر دردشی
نتونی مداواشی
خیلی سخته عاشق باشی
ولی معشوق نخواد که باشی
خیلی سخته چشات پر غم شه
نتونی خنده کنی
خیلی سخته که مسافر شی
همسفر نداشته باشی
خیلی سخته دل به دریا بزنی
ولی دریا طوفانی شه
خیلی سخته قایقت شکسته باشه
خیلی سخته بی پارو از هم جدا شی
خیلی سخته پر درد باشی
ولی بی درمون باشی
خیلی سخته که بخوای باشی
ولی اون نخواد که باشی
خیلی سخته خیلی سخته
نوشتم از خاطره ای
بادستهایی سوخته
نوشم که عاشقشم
فاصله من واون یه دیوار
من اینور
آن طرف
نوشتم خاطره ای روی دیوار
باز شوق به هم رسیدن
ولی دیوار
باز رسیدن به تو در فکر من است
ولی دیوار
میخواهم از تو بگویم
میخواهم اسم تو را صدا بزنم
میخواهم چشمم را ببندم
رد شم از دیوار
ولی باز دیوار
باش کنارم تا بشکنم دیوار
ولی باز دست های خالی یه دیوار
یه دیوار سنگی فاصله من تو
یه دیواری که طولش تمام عمر
عرضش اززمین تا اسمان
دیواری که اسمش دل سنگی تو
من عاشقتم ولی دیوار
ولی دیوار ولی دیوار ولی دیوار
کی با اشکای تو یه اسمون ستاره ساخت
کی بود که به نگاه تو دلش رو عاشقونه باخت
کی بود که با نگاه تو
خواب و خیال عشق و دید
کی بود که واسه تو از همه دنیا دل برید
نگو کی بود کجایی بود
اون که برات دیوونه بود
رو خط به خط زندگیش از عشق تو نشونه بود
من بودم اون که دلش رو ساده
به پای تو گذاشت
اون که واسش بودن تو به غیر غم چیزی نداشت
من بودم اون که دل اخر عشق تو رو خوند
اون که به جای عاشقی حسرتشو به دل نشوند
حسرت دوست داشتن تو همیشگی بود
رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو هک نکن
به اینکه من دوست دارم حتی یذره شک نکن
بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق
تقصیر چشمای تو بود. وگرنه ما کجا و عشق؟
سرم تو لاک خودم و دلم یه هوس نداشت
بس که یه عمر آزگار کاری به کار کسی نداشت
تا اینکه پیدا شدی و گفتی از این چشمای خیس
تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس
عشقمو دست کم نگیر درسته فرهاد نمیشم
وقتی که گریه می کنی حریف بارون نمیشم
هنوز یه قطره اشکتو به صد تا دریا نمی دم
یه لحظه با تو بودنو به عمر دنیا نمی دم
همین روزا به خاطرت به سیم آخر میزنم
قصه یه عاشقیمونو تو تموم شهر جار میزنم
هرچی احساس نیازه مال من
هرچی حرفای قشنگه مال تو
هرچی گوشه وکنایست مال من
هرچی آهنگ قشنگه مال تو
صدای ساز شکسته مال من
کوه بیستون با نقشش مال تو
هرچی اشکو آه مال من
هرچی آسمون صاف ماله تو
هرچی ابرای سیاهه مال من
هرچی روزای بلنده مال تو
فقط شب یلدا ماله من
اون شبای پرستاره مال تو
یه دونه ماه ونشونش مال من
هرچی دریاست توی دنیا مال تو
یه چیکه قطره بارون مال من
تموم رنگهای عالم مال تو
یه دونه رنگ قشنگش مال من.
تموم باران ها و دریاها تقدیم به عشقم
می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست
آنچـــــنان که تارو پود قلب من یک جا شکست
می روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سرد
آن همه بارانی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکست
می روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــاند
از نگاه سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته بود
راســــــتی .. یادت بمــــــــاند از گـناه چشم تو
زخم غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشست
طـــــــرح ویران کـــردنم خیلی عجیب و ســــــاده بود
روی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست
هر کی اومد تو زندگیم..میبردمش تا آسمون
امروز میشد رفیق راه..فردا واسم بلای جون
نمیشه قلب عاشقو..بدست هر کسی سپرد
نمیدونم بد میاورد..یا چوب سادگیشو خورد
هر چی که به سرم اومد..تقصیر هیچکسی نبود
هر چی که بود پای خودم..تو قصه هام کسی نبود
هیچ کسی عاشقم نشد..هیشکی سراغم نیومد
جواب کار خودمه..هر چی بلا سرم اومد
تقصر هیچ کسی نبود..هر چی که بود به پای من
فقط تو بعد از این نیا..میون لحظه های من
رفاقتت مال خودت..منت نزار روی سرم
این قصه ها تموم شده..دیگه نیا دورو برم....
بسه ديگه گريه نكن آتيش گرفتم بخدا
انقد خدا خدا نكن ميسپارمت دست خدا
با اون چشات نگام نكن طاقت ندارم بخدا
گريه رو بس كن عزيزم صدات گرفته بخدا
فداي گريه هات بشم اينجوري بي تابي نكن
رو زخم من نمك نزن داغ منو تازه نكن
اسممو خط بزن برو آتيش بهم نزن برو
اشكاتو پاك كن عزيزم بغض منم گرفت برو
منو ببخشي عزيزم خدا تورو ازم گرفت
خدا واست تو آسمون يه عشق تازه اي گرفت
وقت از دعا گذشته و خاطره هات مونده واسم
ميرم ولي اينو بدون نميري از تو خاطرم
خداحافظ عزيز من خداحافظ تا روز نور
صداي گريه هات هنوز داره مياد از راه دور
شاید اشتباهه اما عاشقا دروغ می گن
آدمای دو رو و بی وفا دروغ میگن
اونا که میگن تا همیشه دیوونتن
بزار بی پرده بگم که به شما دروغ میگن
اونا که میان به این بهونه ها..که اومدن
از توی شهر قصه ها.. دروغ میگن
اونا که فدات بشم تیکه کلامشون شده
اونا که قوربونت برم تیکه کلامشون شده
اونا که عشقم تیکه کلامشون شده
به تموم آسمونا.. به خدا دروغ میگن
اونا که با قسم آیه میخوان بهت بگن
تا قیامت نمی خوان بشن ازت جدا.. دروغ میگن
یادت باشه
هنوزم جای حرفای نگفتم......میزارم
ϰ-†нêmê§ |