هر شب وقتی تنها میشم حس میکنم پیش منی
دوباره گریم میگیره انگار تو آغوش منی
روم نمیشه نگات کنم وقتی که اشک تو چشمامه
با اینکه نیستی پیشم انگار دستات تو دستای منه
بارون میباره او تورو دوباره پیشم میبینم
اشک تو چشام حلقه میشه دوباره تنها میشینم
قول بده وقتی تنها میشم بازم بیای کنار من
شبای جمعه که میاد بیای سر مزار من
دوباره از یاد چشات زمزمه یه نبودنم
ببین که عاقت چی شد قصه یه با تو بودنم
خاک سر مزار من نشونی از نبودنت
ببین چقدر تنها شدم اینم دلیل بودنت
به زیر خاکمو هنوز نرفتی از خیال من
غصه نخور سیاه نپوش گریه نکن برای من
دیگه فقط آرزومه بارون بباره رو تنم
دوباره لحظه ها سپرد منو به باد رفتنم
دیگه فقط آرزومه بارون بباره رو تنم
رو سنگ قبرم بنویس تنها ترین تنها منم
♥ یادش بخیـــــــــــــــــــــــــر♥
♥عجب روزای خوشی بود♥
♥عجب روزای شادی بود♥
♥بگو کجایی دلم گرفته ♥
♥دوبارــــــــــه برگرد♥
♥بیا نگاه کــــــــــــــن♥
♥دلم شکسته♥
♥نزار بمیرم یه مرد ♥
♥خستم♥
♥دیوونم ♥
♥با اینـــکه رفتی به این امیــــــدم♥
♥که یه روزی دستــات میاد تو دستـــم♥
♥اگر چــــــه ازم بریــدی♥
♥هنوز دیوونم بزار دیوونه یه چشات بمونم♥
♥کسی نیســـت بجز تو آخــر♥
♥به فکر قلب تنــــهام♥
♥تویی فقط تو ♥عشـــق♥ مهربون♥
♥نگاه کن مثل♥ قدیما ♥تو چشم خیسم♥
♥تو موندی ♥واسم♥ تو دنیا♥
♥بگو کجایی دلم گرفته♥
♥دوباره برگرد♥
♥♥
۰ ۰
\|/\|/
\/\/
.
♥
________O________
|
JL
اینقد تنهام
دلی پر از حرف دارم
حرف که نه یه مشت دردو دل دارم
درمون که نه اما درد زیاد دارم
حس خوب که نه اما تا دلت بخواد غم دارم
درد من این نیست که اون عاشق نبود
درد من اینه اون باهام صادق نبود
عشق اگر یاد کنی♥
درد دل بد تازه کنی♥
شعرای من شعر نیست یه مشت حرف دل
بیشتر نیست
درسته شعرای من نه قافیه داره
نه ردیف
اما تا دلت بخوا______د
هم درد داره
خیلی سخته ابری باشی
نتونی بارونی باشی
خیلی سخته که بخوای باشی
اما اون نخواد که باشی
خیلی سخته پر دردشی
نتونی مداواشی
خیلی سخته عاشق باشی
ولی معشوق نخواد که باشی
خیلی سخته چشات پر غم شه
نتونی خنده کنی
خیلی سخته که مسافر شی
همسفر نداشته باشی
خیلی سخته دل به دریا بزنی
ولی دریا طوفانی شه
خیلی سخته قایقت شکسته باشه
خیلی سخته بی پارو از هم جدا شی
خیلی سخته پر درد باشی
ولی بی درمون باشی
خیلی سخته که بخوای باشی
ولی اون نخواد که باشی
خیلی سخته خیلی سخته
نوشتم از خاطره ای
بادستهایی سوخته
نوشم که عاشقشم
فاصله من واون یه دیوار
من اینور
آن طرف
نوشتم خاطره ای روی دیوار
باز شوق به هم رسیدن
ولی دیوار
باز رسیدن به تو در فکر من است
ولی دیوار
میخواهم از تو بگویم
میخواهم اسم تو را صدا بزنم
میخواهم چشمم را ببندم
رد شم از دیوار
ولی باز دیوار
باش کنارم تا بشکنم دیوار
ولی باز دست های خالی یه دیوار
یه دیوار سنگی فاصله من تو
یه دیواری که طولش تمام عمر
عرضش اززمین تا اسمان
دیواری که اسمش دل سنگی تو
من عاشقتم ولی دیوار
ولی دیوار ولی دیوار ولی دیوار
کی با اشکای تو یه اسمون ستاره ساخت
کی بود که به نگاه تو دلش رو عاشقونه باخت
کی بود که با نگاه تو
خواب و خیال عشق و دید
کی بود که واسه تو از همه دنیا دل برید
نگو کی بود کجایی بود
اون که برات دیوونه بود
رو خط به خط زندگیش از عشق تو نشونه بود
من بودم اون که دلش رو ساده
به پای تو گذاشت
اون که واسش بودن تو به غیر غم چیزی نداشت
من بودم اون که دل اخر عشق تو رو خوند
اون که به جای عاشقی حسرتشو به دل نشوند
حسرت دوست داشتن تو همیشگی بود
رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو هک نکن
به اینکه من دوست دارم حتی یذره شک نکن
بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق
تقصیر چشمای تو بود. وگرنه ما کجا و عشق؟
سرم تو لاک خودم و دلم یه هوس نداشت
بس که یه عمر آزگار کاری به کار کسی نداشت
تا اینکه پیدا شدی و گفتی از این چشمای خیس
تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس
عشقمو دست کم نگیر درسته فرهاد نمیشم
وقتی که گریه می کنی حریف بارون نمیشم
هنوز یه قطره اشکتو به صد تا دریا نمی دم
یه لحظه با تو بودنو به عمر دنیا نمی دم
همین روزا به خاطرت به سیم آخر میزنم
قصه یه عاشقیمونو تو تموم شهر جار میزنم
هرچی احساس نیازه مال من
هرچی حرفای قشنگه مال تو
هرچی گوشه وکنایست مال من
هرچی آهنگ قشنگه مال تو
صدای ساز شکسته مال من
کوه بیستون با نقشش مال تو
هرچی اشکو آه مال من
هرچی آسمون صاف ماله تو
هرچی ابرای سیاهه مال من
هرچی روزای بلنده مال تو
فقط شب یلدا ماله من
اون شبای پرستاره مال تو
یه دونه ماه ونشونش مال من
هرچی دریاست توی دنیا مال تو
یه چیکه قطره بارون مال من
تموم رنگهای عالم مال تو
یه دونه رنگ قشنگش مال من.
تموم باران ها و دریاها تقدیم به عشقم
می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست
آنچـــــنان که تارو پود قلب من یک جا شکست
می روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سرد
آن همه بارانی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکست
می روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــاند
از نگاه سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته بود
راســــــتی .. یادت بمــــــــاند از گـناه چشم تو
زخم غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشست
طـــــــرح ویران کـــردنم خیلی عجیب و ســــــاده بود
روی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست
هر کی اومد تو زندگیم..میبردمش تا آسمون
امروز میشد رفیق راه..فردا واسم بلای جون
نمیشه قلب عاشقو..بدست هر کسی سپرد
نمیدونم بد میاورد..یا چوب سادگیشو خورد
هر چی که به سرم اومد..تقصیر هیچکسی نبود
هر چی که بود پای خودم..تو قصه هام کسی نبود
هیچ کسی عاشقم نشد..هیشکی سراغم نیومد
جواب کار خودمه..هر چی بلا سرم اومد
تقصر هیچ کسی نبود..هر چی که بود به پای من
فقط تو بعد از این نیا..میون لحظه های من
رفاقتت مال خودت..منت نزار روی سرم
این قصه ها تموم شده..دیگه نیا دورو برم....
بسه ديگه گريه نكن آتيش گرفتم بخدا
انقد خدا خدا نكن ميسپارمت دست خدا
با اون چشات نگام نكن طاقت ندارم بخدا
گريه رو بس كن عزيزم صدات گرفته بخدا
فداي گريه هات بشم اينجوري بي تابي نكن
رو زخم من نمك نزن داغ منو تازه نكن
اسممو خط بزن برو آتيش بهم نزن برو
اشكاتو پاك كن عزيزم بغض منم گرفت برو
منو ببخشي عزيزم خدا تورو ازم گرفت
خدا واست تو آسمون يه عشق تازه اي گرفت
وقت از دعا گذشته و خاطره هات مونده واسم
ميرم ولي اينو بدون نميري از تو خاطرم
خداحافظ عزيز من خداحافظ تا روز نور
صداي گريه هات هنوز داره مياد از راه دور
شاید اشتباهه اما عاشقا دروغ می گن
آدمای دو رو و بی وفا دروغ میگن
اونا که میگن تا همیشه دیوونتن
بزار بی پرده بگم که به شما دروغ میگن
اونا که میان به این بهونه ها..که اومدن
از توی شهر قصه ها.. دروغ میگن
اونا که فدات بشم تیکه کلامشون شده
اونا که قوربونت برم تیکه کلامشون شده
اونا که عشقم تیکه کلامشون شده
به تموم آسمونا.. به خدا دروغ میگن
اونا که با قسم آیه میخوان بهت بگن
تا قیامت نمی خوان بشن ازت جدا.. دروغ میگن
یادت باشه
هنوزم جای حرفای نگفتم......میزارم
دلم کمی باران میخواهد.... کمی اشک
دلم کمی هوای دلگیر میخواهد ....کمی اشک
دلم کمی گریه میخواهد .....از ته دل
کمی هوای تو را میخواهد.... از ته دل
دلم هوای بارانی میخواهد.... هوای عاشقی
دلم دست های تورا میخواهد
آغوش گرم تو رو می خواهد
دلم می خواند از ته دل..... اسم تو را
دلم خیابان بی عابر می خواهد
کوچه های تاریکو بی صدا میخواهد
دلم کمی تنهایی می خواهد
بیشتر از این چه که هست
بیشتر از آن چه که بود
دلم می داند
چه میخواهد!
فقط صدای باران
صدای باران می خواهد
رویا های من
خیال های رویایی من!
در سر شهری دارم آری از هر نوع الودگی
شهری که دروغ ندارد دو رویی ندارد
شهری که خیانت ندارد هرزه او بی کس ندارد
شهر من دور از خیال است در عمق رویا
رویایی که پایان ندارد سیاهی ندارد
شهری را تصور میکنم آری از هر غم
نه غمی دارد نه غصه ای فقط زندگی
سکوت شب هایش ترس ندارد
کوچه هایش دزد ندارد
ترس بی هوده ندارد
شهری که من دارم در عمق رویا نیست!
همین نزدیکی ها گوشه ای از جهان
نه دردی نه رنجی و نه هیچ چیز دیگری
شهر من بسیار زیباست
آنقدر که دوست ندارم حتی یک لحظه
وارد دنیای فانی شود
زیرا قطره قطره روشنایی اش
سیاه و سیاه تر میشود
آری دنیای ما اینگونه است
اینگونه عمل میکند
آن زمان که یار عشق را میدادند
عشق مرا به که دادن؟
مگر تو سهم من نبودی؟
پس چرا الان عشق او شدی
تورا میگویم یارم!
چرا حتی به من نگاه هم نمی کنی؟
حتی عکس هایت هم به من نگاه نمی کنند
یادو خاطرم را یکجا خاک کرده ای بی مرام!
چگون بی اعتنا میگذری از کنارم یارم
یارب چه دوایی دارد این دل؟
جز عذاب
چرا میان این دو هستی ازارم میدهی!
گناه من مگر چه بود؟
جز عشق تـ_____و
گذشتهام دوباره از گدشتهام
نشستهام کنار خاطرات مردهام
و میزنم ورق
گذشتههای رفته را
دوباره زنده میشود بردارم
به صورتم نظارهمیکند
که در میان زخمها شکستهام
شکسته قامتم
بروی قبر بردارم
دوباره شمع میبرم
و گریه میکنم
برای روزهای رفتهام
گذشتهای که روزها
من از خوشی در آن گذشتهام
و شکسته میزنم قدم
هنوز روی پای رفتنم
ورق میزنم گذشته را
و تلخ میشود همیشه طعم لحظههای من
و غرق گریه به خواب میروم
و این
تمام معنی گذشتههای من
قرن ما اگر عاشق ندارد
اما دل شکسته بسیار دارد
قرن ما اگر بوستان ندارد
اما باغ خشکیده بسیار دارد
قرن ما اگر پرنده ندارد
اما حصارهای پر قفس بسیار دارد
قرن ما اگر خوشی ندارد
اما اشک و اه و حسرت بسیار دارد
قرن ما اگر حافظ ندارد
اما حافظ نامه های پر درد بسیار دارد
قرن ما اگر اهو ندارد
اما صیاد انسان بسیار دارد
قرن ما اگر شیرین و فرهاد ندارد
اما لیلای بی مجنون بسیار دارد
قرن ما اگر مرد مردان ندارد
اما جوانمردهای بی نام و نشان بسیار دار
قرن ما اگر قهرمان ندارد
اما کوچک مردهای خیابانی بسیار دارد
قرن ما اگر باران ندارد
اما هوای سمی بسیار دارد
قرن ما اگر صدا ندارد
اما
فریاد خاموش
بسیار دارد
خسته از دست غريب وآشنا
در ميان اين شب تاريک و سرد
مانده ام تنها کنار پنجره
سينه ام لبريز از اندوه و درد
پشت من از نارفيقي ها شکست
از خيانت خسته و آزرده ام
سادگي کردم و يک بار دگر
خنجري از مکر ياران خورده ام
خسته ام از گردش اين روزگار
خسته از اندوه و رنج و دردها
خسته از اين مردم روبه صفت
خسته ام از حيله ي نامردها
قلب من از دست ياران خون شده
کوه غمها بر سرم آوار شد
اين جهان را نارفيقي ها گرفت
شير جنگل طعمه ي کفتار شد
مرده ديگر در جهان مردانگي
اي قلم اي مونس شيرين من
روي دفتر حک نما درد مرا
شايد اشعارم شود تسکين من
نيمه شب در به در آواره ام من
به دنبال يک آغوش بي منتم من
به دنبال يک عشق!
عشق حقيقي!
ياخيالي!
به اين دلتنگي عادت دارم هر روز
به قلبي که يه ذره ميشه
تموم خاطراتم
بي منت! از کنارم عبور مي کنند
نيمه شب! من دل شکسته ام را
آرام آرام
به سوي خدا پرتاب ميکنم
آري سقوط ميکنم
چون خدا هم حتي مرا نمي خواهد
مرا هم مثل شيطان ميراند
ميداني چرا؟
چون درد دل من
هيج درموني ندارد
جز عذاب
عشق جمله ایست پر از معنا
جمله ای از آغاز زندگی
جمله ای از جنس واژه و احساس
جمله ایست شاید ابی یا طلایی
یا به رنگی از مشکی
جمله ایست گاه
آخرش رازی از سوال؟
گاه
تعجب!
گاه
یک نقطه.
گاه که حرفی نیست
جمعی از نقطه ها... .
عشق جمله ای کوتاه و بلند
جمله ای پر از احساس
گاهی
از حس غم
گاهی هم
از حس بودن
حس شادی
جمله ایست با نشان مرگ
از نشان بودن
جمله عشق زیباست
کوتاهیش هم پر معناست
زیباترین آن کوتاهترینش هست
جمله آغاز عشق این است
"دوستت دارم"
جمله اش را دوست دارم.
نمی دانی چقدر درد دارد
تکیه بر دیوار های سرد این کوچه
لحظه لحظه اش برایم زجر آور است
پشت این فاصله ها هر روز می شکنم
کاش بودی یو دستان سردم را میگرفتی
اه چه بی تابم من
دگر نه صبری برای مانده نه طاقتی
دوست دارم در صفحه یه روزگار
آرام
آرام
بسوزم و تو تماشا کنی از اون دور ها
که چگونه از عشق تو میسوزم
بیا او تشنه ترم نکن
که من در عذابم
این شعر تقدیم به عشقم
دوست داشتن
چه کلام کاملی است
ومن این روزها
چقدر دلم لک زده
برای دوست داشتن
برای با تو بودن
برای هميشه باتوبودن
بياد داشته باش
هميشه بياد داشته باش
كه من دوست داشتن را
وعشق را
لحظه لحظه زندگی كرده ام
در دورانی که دوست داشتن گم شده !
درلابلای کو چه های سرد و تاریک
درلابلای اشک های سردم
درلابلای فریب و دو رنگی !
دركنار رنگی كه رنگ نيست!
ودركنارعشقی كه دوست داشتن نيست
روز مرگم لاله ها پرپر کنید
خبر مرگم را همه جا شیدا کنید
روی قبرم لاله ها پرپر کنید
شب یلدا غصه ها از بر کنید
شهر را حل حله بارون کنید
همه جا درد دلم را بی صدا بیمار کنید
دوای درد دلم را پیدا کنید
هرچه هست بی صدا مدفون کنید
خاک سردم را پخش در دریا کنید
روی قبرم شعری را هک کنید
هرچه دارم وقف بر مردم کنید
دل غم دیده ام را پر پر نکن
قلبم شکسته ام را شکسته تر نکن
امید سوخته ام را سوخته تر نکن
دست سردم را سرد تر نکن
بغز شبهایم بد جوری بی حالم کرده
امشب بد تر از تمام شب هاست
چشمانم دگر واسه همیشه تار میبنند
خدایا اینست رسم عاشقی
فقط شکست فقط شکست
پس روز های خوب عاشقی کجاس!
جوابم را از که بگیرم از چه بگیرم
خدایا بس است عذاب
چرا نمیگیری جانم
مگر گناه من چه بود
فقط
عاشق شدم
هوای کوچه ها چه دلگیر شده
دل شکسته ام چه داغون شده
نگاه مردم خیلی سنگین شده
دست سرد من تنها تر شده
نگاه هیز مردم هیز تر شده
زخم قلب من خیلی عمیق تر شده
فریاد سکوت من بلند تر شده
چشمام خیس ترو خیس تر شده
پاهام شل ترو شل تر شده
امروز پلکام خیلی سنگین شده
تپش قلبم کند ترو کند تر شده
خدا بهم نزدیک ترو نزدیک تر شده
روز مرگم نزدیک تر شده
روز مرگم از قبل مشخص شده
روز مرگم فردا شده
دوباره تنها شده ام
دوباره دلم هوای با تو بودن را کرده است
دوباره دلم هوس کرده است شکست دوباره را
دوباره شروع میکنم این بازی احمقانه را
اسم این بازی چه بود!
آری یادم می آید اسمش عشق بود
عشق عشق عشق
بازی کودکان بازی با دل دیگران
حال میفهمم حرف های مادرم را
این عشق ها فقط یک بازی زود گذر نبود
بلکه فقط خرابی و خراب کردن بود
حال یک عمر عاشقانه به انتظار مینشینم
به انتظار یک بازی کننده یه صادق
که تنها فقط او یک نفر است
که این بازی را خوب بلد است
او تو هستی آری خود تو
شاید فراموش شده ام شاید فراموشم کرده
شاید منم خسته شدم شاید او هم خسته شده
شاید هر دو بریده ایم شاید هر دو خسته شدیم
اما نمی تونم دورت کنم لحظه ای از تو خاطره هام
شاید قسمت این بود شاید تقدیر ما همین بود
شاید روزی تموم شاید ها از بین رفت
شاید روزی تلخی این درد شیرین شد
شاید روزی شایدی هم آمد و شد
من منتظر میمانم تا آن روز
وقتی که برگشتی
به تو می گویم
دیگر من
نیستم
حال تو بمان
با همه یه این شاید ها تو بساز
غصه یه عشق لیلی و
مجنون را
هر زمان که بخواهی از کنارت خواهم رفت
تا بفهمی چه باشم چه نباشم ، عاشقم
هر کجا باشم در قلبم خواهی ماند و به عشق تو،
با یاد تو، با خاطرات تو، با مهری که از تو در دلم جا مانده
تا زمانی که نفس میکشی ، نفس میکشم به عشق نفسهایت
هر نفس امیدی برای زندگی عاشقانه ی من است
وقتی نیستی گرچه سخت است سرکردن با اشکهایی که میرزد از
چشمانم
اما این عشق تو است که به من شوق اشک ریختن را ،
شوق غم و غصه لحظه های دور از تو بودن ، شوق دلتنگی و انتظار را میدهد
این عشق تو است که به من فرصتی دوباره میدهد
دوست های خوبم برای نظر دادن زیر هر مطلب نوشته" CM" روش کلید کنید و نظر بدید
امید وارم موفق باشید
ϰ-†нêmê§ |